جدول جو
جدول جو

معنی خلیفه شهر - جستجوی لغت در جدول جو

خلیفه شهر(خَ فَ / فِ یِ شَ)
شهربان. داروغه. پلیس به اصطلاح امروز: در شهر خلیفۀ شهر را فرمود داری زدند. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ فَ / فِ)
مانند خلیفه. شبیه خلیفه:
می بود خلیفه وار مشهور
از بی خلفی چو شمع بی نور.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(خَ فِ)
دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد، دارای 150 تن سکنه. آب آن از چشمه، محصول آن غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه مالرو. اهالی از تیرۀاسپری قلخانی اند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا